جدول جو
جدول جو

معنی حرمت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حرمت کردن
(گُ سَ تَ)
احترام گذاردن. حرمت نگاه داشتن: همگان را در مواجهه حرمت کردی و در غیبت نکوئی گفتی. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
حرمت کردن
احترام گذاشتن، بزرگ داشتن، محترم شمردن
متضاد: تحقیر کردن، توهین کردن، خوار داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ دی دَ)
سبک کردن. بی احترامی کردن. حرمت شکستن. اهتتاک. انتهاک. هتک حرمت، حرمت یافتن. حرمت به دست آوردن. صاحب حرمت شدن:
هرکه آردحرمت آن حرمت برد
هرکه آرد قند لوزینه خورد.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(شِ گَ تَ)
التیام دادن. اصلاح کردن. ترمیم کردن. تعمیر. (از منتهی الارب) :
دارالفناء کوی مرمت نمی کنند
برخیز تا عمارت دارالبقا کنیم.
سعدی (از نسخۀ خطی کهن)
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ دَ)
یا رحمت کردن بر کسی. بخشودن و عفو کردن و آمرزیدن. (ناظم الاطباء) : رحمت کناد خدا بر او. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 310).
هر آنکس که بر دزد رحمت کند
به بازوی خود کاروان میزند.
(بوستان).
، رحم کردن. رقت نمودن. شفقت ورزیدن: استیواء، رحمت کردن خواستن. (دهار) :
من چه سازم چه کنم دزد مرا برده شمار
دزد رحمت نکند دزد که دیده ست رحیم.
فرخی.
ایزد کند رحمت بر آنکس که او
رحمت کند بر مردم ممتحن.
فرخی.
مدتی به دیوان ماند، طبعش میل به گربزی داشت تا بلایی بدو رسید... و از دیوان رسالت بیفتاد و به حق قدیم خدمت پدرش را بر وی رحمت کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 274). هرکه رحمت نکند بر وی رحمت نکنند. (حدیث از کیمیای سعادت). پس خدای عز و جل رحمت کرد و آن قحط را زایل گردانید. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 83).
بر هیچکس نماند که رحمت نکرده ای
کز رحمت آفرید خداوند ذات تو.
مسعودسعد.
رنگ او از حال دل دارد نشان
رحمتم کن مهر من در دل نشان.
مولوی.
ندیدم چنین پیچ درپیچ کس
مکن هیچ رحمت بر آن هیچکس.
(بوستان).
به عجز دشمن رحمت مکن که اگر قادر شود بر تو نبخشاید. (گلستان).
رحمتی کن که بسر می گردم
شفقتی بر که بجان می سوزم.
سعدی.
چه باشد پادشاه پادشاهان
اگر رحمت کنی مشتی گدا را.
سعدی.
رنجور عشق دوست چنانم که هرکه دید
رحمت کند مگر دل نامهربان دوست.
سعدی.
اشک من از مردم چشمم بزاد آخر ترا
رحمتی بر اشک مردم زاد می بایست کرد.
سلمان ساوجی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ)
حرکت. جنبش. شروع به مسافرت. از جائی به جائی رفتن
لغت نامه دهخدا
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
بخشودن و عفو کردن و آمرزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
جنبیدن فرنافتن جنبیدن تکان خوردن، از جایی بجای دیگر رفتن نقل مکان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرمت کردن
تصویر مرمت کردن
ویناردن نو سازی کردن اصلاح کردن بنا و غیره تعمیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درست کردن
تصویر درست کردن
مرمت کردن، ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
هم انبازی کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
ترمیم کردن، تعمیر کردن، بازسازی کردن، به سازی کردن، اصلاح کردن، بهبود بخشیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جنبیدن، تکان خوردن، وول خوردن
متضاد: ساکن شدن، کوچ کردن، کوچیدن، جابه جا شدن، نقل مکان کردن
متضاد: ماندن، به راه افتادن، ره سپارشدن، عزیمت کردن، فعال شدن، تحرک داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
ليرحم
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
Grace
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
accorder la grâce
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
赐予恩典
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
দয়া করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
оказать милость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
gnädig sein
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
дарувати милість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
okazać łaskę
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
کرم کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
kuonyesha neema
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
ให้พระคุณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
conceder graça
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
lütfetmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
은혜를 베풀다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
恩赐する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
להרעיף חסד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
कृपा करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
genade geven
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
otorgar gracia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
concedere grazia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رحمت کردن
تصویر رحمت کردن
memberi rahmat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی